-
گلهای بنفشه
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 12:54
ریشه های تنومند سبز گلهای بنفشه به بار نشاندند. باز امید در دل هر ایرانی زنده شد. دکتر با تمام تدبیر بکوش ایرانی لایق اوج گرفتن در جهان هست. هنوز دوست دارم ایرانم در اوج باشد.پس هنوز امید دارم.دکتر تا اوج راهی نیست.ما میتوانیم چون امید داریم. دکتر روحانی منتخب شدنت از طرف 75000000 میلیون نفر ایرانی مبارکت باد.
-
لاله لیلایی
جمعه 22 مهرماه سال 1390 11:29
دلم هوای تو را دارد در این غروب تماشایی*** قسم که این دل من تنهاست،به روی ساحل تنهایی*** مرا ببین که پر از دریا،کنار ساحل غم مردم*** تو را ببین که چه دلتنگی برای لاله لیلایی*** قسم به این دل وامانده*همان که پیش تو جا مانده*** فقط برای تو می میرم، تویی که این همه زیبایی
-
دل شکستن
چهارشنبه 6 مهرماه سال 1390 23:24
خدایا شکستن دلی چقد گناه داره؟خدایا چرا ما دلی رو میشکنیم به چند ثانیه ولی برای تسلا دادنش یک عمر حسرت و نادمیم . خدایا تو متعجبی از ما ، فقط هم صبر میکنی ، خدا تو چقد بزرگی؟
-
خدا
شنبه 2 مهرماه سال 1390 16:57
من خدا رو تو چشمان گریان کودک بچه ایی یتیم دیدم . وقتی با نگاه معصومانه اش هم سن های خودش را جلوی چشمان باباشون میدید . خدای مهربون همه رو مورد رحمت خودت قرار بده.
-
خدایا ستاره ام کجاست!
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1390 01:59
چی میشد وقتی به آسمون نگاه میکردی ستاره تو میدیدی . همون جا باهاش درد ودل میکردی . بهش میگفتی چقد دوسش داری . بهش میگفتی دیگه از این زمین خسته شدی . بهش میگفتی چقد دوس داری هر شب بهش نگاه کنی . بهش میگفتی چقد دوس داری تو بغلش بگیری . بهش میگفتی حاضری واسش بمیری خدایا ستاره ی من ازم خیلی دوره . خیلی بشتر از چندین هزار...
-
شوخی
سهشنبه 30 فروردینماه سال 1390 23:12
دلتنگی حس نبودن کسی است که یکباره تمام وجودت آرزوی بودنش را میکند . این جمله ی گهربار از مهسا خانوم گفته شده است در روایتی به ثبت رسیده است .حق چاپ و تکثیر از این جمله پیگرد قانونی دارد
-
خدایا منم
سهشنبه 30 فروردینماه سال 1390 22:47
خدایا از تو چیزی می خواهم! خدایا از تو همه ی آرزوهایم را می خواهم. . .
-
نادیده
سهشنبه 30 فروردینماه سال 1390 22:37
شب باشد یا روز ابری باشد یا آفتابی حتی اگر خورشید از دریچه چشمان من بتابد بازهم در سیاهی مردمک چشمانت خودم را پیدا نمیکنم
-
عید
یکشنبه 29 اسفندماه سال 1389 22:39
عید همگی مبارک عید تو هم مبارک عروسک کوچولوی من تو بهشت منی هر موقع که با تو باشم آرامش دارم پس همیشه برای من بمون تکه کلامم همیشه و همه وقت شده دوست دارم مهشید جونم ، تو بهشت منی واسه این قلبم
-
عید امسال بی تو اما با یاد تو
چهارشنبه 25 اسفندماه سال 1389 23:31
سالی گذشت بدون تو !!!! بی تو و یاد تو نفس نفس میزنم ، هنوز هم آخر شب ها با حق حق گریه هام میخوابم شاید بی تو زیاد اینجا نمونم . با تو باشم از زمین خبر ندارم . اگه تو خوب باشی بیخیال دنیای من . . . . . . . . . . مونس من با بهشت آومدم که سال نو رو پیشاپیش بهت تبریک بگم . و بگم هنوز هم دوست دارم .
-
بیا ببین
چهارشنبه 25 اسفندماه سال 1389 23:30
بیا فقط من و ببین ببین چقد عوض شدم ببین زمونه چه کرد با من که خنده ز روی من برفت بیا ببین که گریه هام طاقت و صبرم و ببرد بیا فقط اینو بگم تنها چیزی که مونده برام یه عکس کهنه از خودت بیا ببین جوونیمو با غم و گریه سوخته شد ببین اگه تو نباشی زندگی ی من حرووم میشه بیا برای آخرین بار بهت بگم دوست دارم شاید دیگه من نباشم
-
باز من تو خاطرات تو گمم .
پنجشنبه 21 بهمنماه سال 1389 22:21
من هنوز تو خاطرات تو گمم توی یه یاس ه پاکی که نمیری از یاد مث یه صدف تو عمق دریا مث ماه آسمون من بدون تو گمم باز باورم کن تا چندیکه نفس دارم با تو باشم تو نباشی من من هیچ حتی گل های یاس تو گلدون هم از نبود تو میمیرند . من چطوری باید بگم من بودن تو حتی نفس نمیکشم باز من تو خاطرات تو گمم . . .
-
1
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 15:33
رفتی رفتم رفت رفتیم رفتید رفتند بعد رفتنت صرف کردن فعل رفت همه ی آن سوم شخص مفردند! رفتی رفتی رفتی . . . هی روز پشت روز , با خاطرات تو قرمز و سبز و زرد رنگین کمان نشد در ذهن خسته ام , یادی نمانده است . انگار سلطان رنگ هام همه سیاه شده اند ! فصلی نمانده است دیگر به یادمم نیا! شاید بدون تو رویاهام دگر شوند . . . همین!!!...
-
بی عنوان
سهشنبه 12 بهمنماه سال 1389 22:52
خاطراتت هست گر چه نیستی تو . چند روز پیش بهشت من یک ساله شد ! که تو نبودی؟ بدون تو از من صد سال گذشت . تا 365 روز حسرت دیدنت را به دوش کشیدم اما باز تو نفهمیدی! چون نبودی!!! زندگیم شده صرف واژه ها حرف ها یادها اما دیگر تو تنها نیستی! مث من و خاطراتمون هنوز من کلمه ندارم برای نوشتن سکوت میکنم شاید تو برگردی!!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 بهمنماه سال 1389 21:27
ای کاش . . . پ . ن ۱ : کاش خاطراتت پاک میشد . کاش سرنوشت منو با تو آشنا نمی کرد . کاش کوله بار تنهاییامو بر دوش نمی گرفتم . کاش اینقد سکوت نمی کردم . تنهای . . . تنها شده ام برگرد پ.ن ۲ : دیگه نای نفس نموده بر جسمم . دیگه با من اشک ها قهرند . این همه زجر بس نیست . من از این حس میترسم . پ . ن ۳ : همه را تو میبینم . همه...
-
حس
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 19:53
کاشکی تو رو خدا ازم نگیره ,از هجر تو دلم میمیره این حس منو و عذاب روحم , مرگ دنیامو میرسونه
-
بیا مونس من . . .
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 09:15
این قاب عکس کهنه ی تو از گریه های من بی تابه بی تابه کاش برگرده صدای نازنینت توی کلبه بی تو من , همصحبت من کوه تاریک زمونه است تو که باشی با من , این همه تاریکی همش خیاله پس بیا کنارم که دلم , واست لحظه شماره
-
دل من بی تو داغونه
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 09:06
تا در این دنیا نفس دارم عاشقترینم تا که اسم تو بیاد من جون میگیرم یاس من نام تو مونس تنهاییامه پس تو یادم کن که با یاد تو این دل جون میگیره
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 09:01
من چی بخونم که تورو به خوبیه خودت بگم؟ چه بخونم که خوبیات حتی نشه یه ذره کم؟؟ هیچکی برام تو نمیشه، تو دنیا تو یه دونه ای بزار تا دنیا بدونن تو عشق این دیوونه ای
-
با من بمون گلم!!
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 08:59
نبض لحظه رو نگه دار نزار عشقمون بمیره نزار ضربه های ساعت منو از تو پس بگیره عقربک های زمونه خستگی سرش نمیشه نگو بر میگردی فردا دل که باورش نمیشه منو تو قلبت نگهدار مثل شعله تو زمستون نزار از تو دور بشم باز بی تو قلبم میشه داغون منو تو قلبت نگهدار حرف من یه التماسه هیچ کسی بجز تو انگار قلبمو نمیشناسه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 08:58
تو رفتی و من شدم لحظه شمارت / دو قطره اشک مانده یادگارت اگر برگشتی و من را ندیدی / بدان که مرده ام از انتظارت . . . . . . من شکستم تا تو را عاشق کنم / بعد من باران فقط آب است و بس هر که بعد از من سراغت را گرفت / زشت یا زیبا فقط خواب است و بس . . . . . . در این بازار نا مردی به دنبال چه می گردی نمی یابی نشان هرگز تو از...
-
عاشقانه . . . . عاشقانه
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 19:42
مثل خوابی کودکانه در عبوری بی بهانه با زبانی صادقانه مثل شب سر در میانه مثل امیدی به دانه مثل گرمای یه خانه مثل دست یک کش اور ز پر خم اما عادلانه آفتابی مهربانه روزگاری لایقانه مردمی رنگ زمانه میکشند این صادقانه در نگاه این ترانه سردی دیواره بانه مثل لبخند سمانه عاشقانه عاشقانه ...
-
من تو را باز به مهمانی عشق ابدی خواهم برد .
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 19:32
تو که رفتی همه ی خاطره هایم پژمرد نه تو دیگر هستی نه نگاهی که در آن دلخوشی ام سبز شود بعد تو کلبه ی دل غمکده ای تاریک است .
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 19:23
_______________%% ______________%%%% _____________%%%%% ____________%%%%%% _____________%ج%%% _____________%ن%% _____________%ت%% _____________%ل%% _____________%م%% _____________%ن%% _____________%%% _____________%%% _____________%%%__%% _____________%%%__%__% _____________%%%___%__% _____________%%%___%___%...
-
داستان نامه های عاشق به معشوق و اسیر حال خود شدن
جمعه 8 بهمنماه سال 1389 20:18
معشوقی، عاشق خود را به خانه دعوت کرد و کنار خود نشاند. عاشق بلافاصله تعداد زیادی نامه که قبلاً در زمان دوری و جدایی برای یارش نوشته بود، از جیب خود بیرون آورد و شروع به خواندن کرد. نامه ها پر از آه و ناله و سوز و گداز بود، خلاصه آنقدر خواند تا حوصله معشوق را سر برد. معشوق با نگاهی پر از تمسخر و تحقیر به او گفت: این...
-
خدا هوامو داشته باش!!!!
جمعه 8 بهمنماه سال 1389 15:38
شاید هم من اشتباهی اومدم که در بسته رو وا نمی کنی , من به این سادگی دل نمی کنم از تو که منو رها نمی کنی!!!
-
. . . .
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 21:44
خدا به تو دو تا پا داد تا با آنها راه بروی. دو تا دست داد تا نگه داری. دو گوش برای شنیدن و دو چشم برای دیدن داد ولی چرا فقط یک قلب به تو داد؟ چون قلب دوم تو رو به کس دیگری داد تا تو آن را پیدا کنی
-
فتنه
چهارشنبه 6 بهمنماه سال 1389 19:50
فرهاد فراوان شده در دامن کوه شیرین شده کاروبار ، ازکندن کوه هرثانیه می شتابد از جانب دشت یک وصله ی ناجور دگر بر تن کوه
-
وداع . . . .
چهارشنبه 6 بهمنماه سال 1389 19:48
رفتی و واپسین عادت ستودن را از چشمان من ربود رفتی وآن آخرین سکوتت زمان را در ذهن من بی معنا کرد . بعد از تو دیگر به چه نگاه کنم
-
مبهوت تو ام
چهارشنبه 6 بهمنماه سال 1389 19:43
ایستگاه در محاصره ی نیمکت هایی که به هم تکیه داده اند و پشتِ سرِ هم حرف می زنند آدم های نیم تنه ای که هیچکدام شان تو نیستی !