تو رفتی و من شدم لحظه شمارت / دو قطره اشک مانده یادگارت
اگر برگشتی و من را ندیدی / بدان که مرده ام از انتظارت . . .
.
.
.
من شکستم تا تو را عاشق کنم / بعد من باران فقط آب است و بس
هر که بعد از من سراغت را گرفت / زشت یا زیبا فقط خواب است و بس . . .
.
.
.
در این بازار نا مردی به دنبال چه می گردی نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی برو بگذر از این بازار از این مستی وطنازی اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی
.
.
.
هرکه را از دست میدهیم بی آنکه بخواهیم پاره ای از وجود ما را میبرد پس سعی کن کمتر از دست بدهی تا وجودت صد تکه نشود